به یادتم هنوزم، اگر چه زود رفتی

اگرچه بی‌تفاوت به هرچه بود رفتی

به یادتم هنوزم، اگر چه پر کشیدی
اگرچه تلخ اما به آرزوت رسیدی

من و همین یه عکست به هم علاقه داریم 
که سالیان ساله به درد هم دچاریم 

خودت که دیگه نیستی، نبایدم بدونی 
عذاب غیر از این نیست که چشم به راه بمونیم 

روزنه‌ی امید از کنار من سفر کرد
چه تلخه اینکه باید یه عمر بی تو سر کرد

همیشه خاک سرده، همیشه سرد بوده
کنار هر دوایی همیشه درد بوده

به یادت هستم هنوز بانوی من تا ابد در قلبم هستی ... تیام تو ...

هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانی

امروز داشتم مرور میکردم با خودم صحفات و تک تک مطالب این بخش را بخش تیام و هانی چه ساده بود اولین نظر اولین مطلب از امام زمان شروع شد به اینجا کشید دیگه رفته حالا به جای یک بخش یک وبلاگ داره و ....

کاش بازم بیاد ...

 من دیگه هیچ چیز نمیگم یعنی احساسم را خاک کردم از همون شب اما ... 

سلامممممممممممممممممم

بعد از مدتی دوباره برات اپ گذاشتم هانی جان خیلی وقت بود به وبم سر نزده بودم امروز وقت پیدا کردم اومدم و هم برنامه اپ کردم و هم صحفه ی شما را

داشتم برای مرور به مطالب قبلی نگاه میکردم نسبت به این چند مطلبی که در پایین برات گذاشتم خیلی فرق میکنن !! خب دلیلش واضح هست

اون زمان اگه عاشقتم بودم انقدر باهم صمیمی نشده بودیم و نمیتونستم راحت باهات حرف بزنم .

راستی برنده شدنت را هم تبریک میگم و این آپ جدید یک جور شیرینی برای برنده شدنت بود

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ:

ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ

ﺑﺪﻭﻥ ﻓﮑﺮ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ

ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻩ . . .

عاشق نشو ای دل با تنهایی سر کن

حالم رو میبینی حرفامو باور کن

عاشق نشو ای دل عاشق شدن درده

میسوزی میمیری این دنیا نامرده

دبیر عزیزم . یاد تو همیشه در ذهنم .عشق تو در قلبم و عطر مهربانت همیشه در وجودم

جاری است ، روزت مبارک . . .

.....................................................................

بی انصافیست که تو را به شمع تشبیه کنم زیرا شمع را میسازند تا بسوزد

اما تو میسوزی تا بسازی ، با سپاس و عرض تبریک فراوان . . .

.....................................................................

مخصوص دبیر شیمی !

مهر شما ، گرافیت وجود مرا الماس کرد . من از با شما بودنم چیزی فراتر از استوکیومتری

زندگی و مولاریته شادیها آموختم . امیدوارم کلویید زندگی تان شفاف و معادلات زندگیتان

موازنه شده و محلول زندگیتان از عشق و محبت فراسیر شده باشد . با بیشترین درصد

خلوص دوستتان دارم و با بالاترین غلظت مولال ، روزتان مبارک !

.....................................................................

تا خدا بوده و هست ، معلم بوده و هست و هر روز ، روز معلم هست . معلمی هنر است ، عشقی است آسمانی . . .

.....................................................................

۱۰۰۰ گل سرخ تقدیم به معلم عزیزم که به من درس صبر و وفاداری آموخت . و مرا در سرزمین دانش بارور ساخت . روزت مبارک . . .

.....................................................................

سلامی برگرفته از آیه شریفه ی (سلام من قول رحیم) نثارتان باد این مناسبت را غنیمت شمرده روزتان را تبریک عرض مینمایم . . .

.....................................................................

معلم را بخش کردم اولش محبت آخرش محبت .

خدا تو را می خواست و انتخاب حق خدا بود . دانای عشق روزت مبارک . . .

.....................................................................

روزت مبارک معلم عزیز . . .

.....................................................................

ای معلم : ای روشنی بخش دلها . براستی که تو بعد از خداوند (علم الانسان ما لم یعلم ) هستی.چگونه می توان تو را ستود و تو را سرود که تو خود سرود قافله ی تمدن هستی .

.....................................................................

سپاسگزار همچون معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را . . .

.....................................................................

نمی دانم کدامین جمله را برای توصیف محبت هایتان بنویسم . نمی دانم چگونه شما را توصیف کنم ، معلمی از جنس بلور ، آسمانی و مهربان ، چقدر زیبا واژه ها را آسمانی می کنید . شاگرد کوچک شما

.....................................................................

معلم با تو من یاد گرفتم که چگونه زنده باشم و چگونه زندگی کنم . . .

روزت مبارک . . .

.....................................................................

دیروز میگفتم : مشقهایم را خط بزن ... مرا مزن روی تخته خط بکش ... گوشم را مکش مهر

را در دلم جاری بکن ... جریمه مکن هر چه تکلیف میخواهی بگیر ... امتحان سخت مگیر

اما کنون .. مرا بزن ... گوشم را بکش .. جریمه بکن .. امتحان سخت بگیر

مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه باز گردان . . .

.....................................................................

از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم

هر روزت مبارک . . .

.....................................................................

سلامت گفتم پیامم دادی ، پیامت چراغ راه زندگیم شد و مرا به سرزمین نور و آگاهی

هدایت کردی ای آینیه تمام نمای عشق و محبت و ایثار هرروزت مبارک باد . . .

.....................................................................

چگونه می توانم تمام لحظه هایی که چون سرو در مقابلم ایستادی و با شور عشقت مرا سیراب کردی جبران کنم جز اینکه بهترین درود ها و دعاهای خیرم را بدرقه راهت کنم . . .

.....................................................................

فروغ صبح دانایی انیس روز نادانی چگونه پاس دارم تورا اینک که می دانم خدا هم نیز چون من تورا بسیار دوست می دارد من هم چون خدایم تو را دارم

با سپاس بی حد ... روزت مبارک

.....................................................................

ای باغبان دلها دل را به تو سپردم سیراب کن زعلمت کویر تشنه ام را بعدش بکار درخت پر بار مهربانی تا بار ان ببارد بر بوستان دلها جاری شود چو خونی درجات بی توانها . . .

.....................................................................

معلمی شغل نیست هنر است عشق ایثار و فداکاریست. معلم عزیز روز معلم را به شما تبریک می گویم و از زحماتتان تشکر میکنم . . .

.....................................................................

معلم باغبان باغ عشق است معلم قافله سالار عشق است

همه کار معلم کار عشق است

هانی جان عمرم زندگیم نفسم ...

امیدوارم خوشت اومده باشه

 جدید >>> 93/01/07 >>> 15:39

به نام خدا ، سلام ، این اولین اپ در سال 93 هست که برات میزارم به همین خاطر با نام خدا شروع کردم 

اول مجددا سال جدید را بهت تبریک میگم امیدوارم هر انچه ارزو داری در سال جدید بهش برسی و همیشه در کنار خانواده شاد و خرم باشی

اومده بودی روم پرسیده بودی چرا اپ نزاشتم خب فکرکنم خودت بدونی اما مهم ترین دلیل اینه که وب بدون هانی وب نیست اون شور و هیجان موقع باز کردن صحفه مدیریت و نظرات را نداره اون حسی که به خاطر نظراتت اپ میزاشتم را نداره ، خلاصه بدون شما وبی وجود نداره .

بازم مرسی که به وب من سر زدید .

جدید >>>> 92/12/26 ، 19:15 

سلام ، ما مدرسه را خیلی وقت هست تعطیل کردیم منتظر خبرتون هستمم

البته سه شنبه صبح فکر نکنم برسم 

 سلام

امروز بعد از دو روز که نتم قطع بود اومدم وبلاگم را اپ کنم ، دیدم نظرات خصوصی زده 2 ، تعجب کردم گفتم به غیر از هانی کی نظر میگذاشت اونم خصوصی ، بعد که رفتم دیدم خودت هستی خیلی خوشحال شدم انقدر که نمیتونم توصیف کنم ، اخه خودت گفته بودی تا 15 فروردین نت نداری تعجب کردم غافل گیرم کردی مر3000000000 . از الان تصمیم گرفتم تو این مدت هر وقت اومدم تو نت یک مطلب برات بزارم اول همه ی مطالب هم تاریخ بزنم .

جدید >>>> 92/12/25 ، 23:50

از لحظه ای که رفتی لحظه به لحظه حالم بدتر میشه ، میام روم مدت ها منتظرت میمونم بعد یادم میاد که رفتی ، نمیدونم چرا قاط زدم ، حوصله هیچی را ندارم همه چیز برام تکراری شده ، دارم روی ادامعه شعره کار میکنم یک شعری هم میخوام فقط در وصف هانی بگم نمیدونم میتونم یا نه اما همچین فکری در سر دارم ...

راستی اسم برای گروه انتخاب کردم الانم دارم وبلاگ میسازم براش بعد خبرت میکنم بری ببینی ، خیلی حرف ها بود میخواستم بگم یادم رفت همه را ....

 سلام ، نظراتت را دیدم اما از دستت خیلی دلخورم تو نظر دیروزی که برام گذاشته بودی قرار بود امروز عصر یا شب بیای باهم حرف بزنیم یک شعر گفته بودم دوست داشتم اخرین باری که درسال 92 حرف میزنیم به یاد ماندنی بشه میخواستم اخرین شعر 92 و خاطراتش را تو دفترم بنویسم اما نیامدی الان ساعت ده و نیم هست یک ساعتی هست توی روم منتظرتم اما وقتی این نظر را دیدم دیگه از اومدنت نا امید شدم و کلی ازت دلگیر که نمیدونم میتونم ببخشمت یا نه میخواستم یه دعا برای تحویل سال بگم و ...... کلی برنامه داشتم همه را هیچی کردی 

اما چون دیدم از خاطره ها گفته بودی میخوام منم از خاطره ها بگم البته من حافظه ی خوبی مثل تو ندارم و انقدر از دستت ناراحتم که نمیتونم دفتر خاطرم را هم بیارم بخونم و گلچینش را بنویسم اما خب تا حدودی یادم هست که بگم :

اگه اشتباه نکنم اخرهای ماه مهر بود که شما تازه اومده بودی روم یکبار اومدی خ من اول بار ازم پرسیدی عکس خودت هست یا نه اینجا بود که اولین حرف ها را باهم زدیم

بعدم با تست های روانشناسی (در حد تیم ملی ) شما شروع شد و با بحث در مورد امام زمان و شعر بالا گرفت .

بعدم هی باهم صحبت کردیم تا دیگه به هم عادت کردیم و امتحانات نمره و خانواده و درد دل و همه چیز را گفتیم .

اما همون طور که برخی چیز ها را تو درباره من میدونی منم بعضی صفت ها را از تو میگم :

خون گرم - صبور - عاشق شعر - بسیار حساس - وقتی هم که بهش برمیخوره یا روی نقطه ضعفش دست میزنی دیگه واویلا و .....

دوست داشتنی هات بردار کوچیکت ، دوباره شعر ، جمکران و البته از اخلاق استاد راهنمات هم خوشت میاد اما در مورد یکی از نظراتت که گفته بودی بعد از 15 فروردین اگه نیومدم ..... خیلی ازت ناراحت شدم و از تو انتظار همچین حرفی را نداشتم

الان دوباره دارم میرم پیش مادربزرگم میدونی ارزوم چیه یک نظر بزاری که حاوی یک قرار ملاقات دیگه باشه قبل از عید 

میخوام قبل از سال جدید ببینمت پس عید را بهت تبریک نمیگم .... فعلا بای

 سلام هانی جان

گفته بودی امروز بیام عصر یا شب اومدم هم عصر و هم الان شب هر چی بودم نیامدی باهات یکار مهمی هم دارم

من نمیتونم یک ماه دوری را تحمل کنم هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانی

هر وقت میتونی بگو تا من بیام ولی بدون اگه بدون خداحافظی بری ناراحت میشم 

 مدیرت وب سایت :

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی بازدید کنندگان و وب گرد های عزیز به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم در وبلاگ من لحظات خوشی را سپری کنید و بتوانید برنامه ، بازی ، مقاله ی مورد نظر خود را پیدا کرده و نهایت استفاده را ببرید در ضمن ما را از نظرات و پیشنهاد های خود جهت بهتر شدن وبلاگ خودتون بهرمند سازید 

برخی از دوستان و بازدید کنندگان گرامی در مورد بخش تیام و هانی نظرات و سوالاتی را پرسیدند و از من در حد امکان پاسخی خواستند :

خب همانطور که میدونید وبلاگ من با موضوع دهکده دانلود رایگان ( مرجع دانلود و آموزش نرم افزار ) است و سعی کردم تا جای که میتوانم در برآورده کردن خواسته ها و نیاز های شما کوشا باشم و از تمامی مرجع های دانلود و اموزش نرم افزار برای شما برنامه های تهیه و دسته بندی کنم و در اختیار شما قرار بدم اما بخش تیام و هانی خواسته ی من نبود یکی از دوستانم به نام تیام ظرف مدت دو ماه پیش از من درخواستی کرد که یک صحفه با این نام در وب سایتم ایجاد کرده و تمامی مطالبی که میخواهد در این صحفه قرار بدهم به خاطر اسرار شدید دوستم قبول کردم و این بخش را ایجاد کردم و تمامی مطالب که میخواستند را تا این لحظه برایش نوشتم و به غیر از هانی بازدید کننده ای در این بخش نبود که ظرف یک هفته اخیر چندی از بازدید کنندگان و دوستان عزیز سوالاتی درباره این بخش پرسیدند که من جواب آن را به خود تیام و هانی واگذار میکنم و از انجایی که تیام از من درخواست کردند این مطلب را به اصلاع دوستان رسانده و جواب سوالات شما را از خانم هانی دریافت کنم هر وقت که ایشان جواب سوالات زیر را دادند ما برای شما در همین مطلب قرار میدهیم :

- این بخش چی هست ؟

 باید بگم این بخش از وبلاگ مربوط به تیام و هانی هست که هانی از طریق این بخش میتونه حرفهای تیام رو بشنوه. این بخش صفحه ای از اینترنت هست که هانی هر وقت لبتابش رو روشن میکنه اول اون صفحه روباز میکنه و میخونه.

- تیام و هانی کی هستند ؟

 باید بگم اونها دوتا ادم واقعی هستند که کمی با بقیه فرق میکنن . اونا حرف همدیگه رو میفهمن ولی هیچکس حرف اونا رو نمیفهمه.

- این دو اسم خیالاتی هست ؟ داستان ( رمان ) هست ؟

 باید بگم تیام و هانی اسم واقعی اون دو نفر نیست اما این اسمها رو اونها برای هم انتخاب کردند.هانی اسم تیام رو برای تیام انتخاب کرد چون تیام یعنی چشمام و تیام اسم هانی رو برا هانی انتخاب کرد چون هانی براش مثه بهشت بود.

- چه نسبتی با هم دارند ؟

 باید بگم که هانی مشاور تیام هست . شاید هم تیام مشاور هانی هست چون به تازگی یه اتفاق بد برا هانی افتاد و تیام با حرفاش اون رو اروم کرد. تیام زبان گویای هانی و هانی زبان گویای تیام هست . تا حالا براتون اتفاق افتاده یکی بجز خودتون بتونه دقیقا خودتون باشه؟

 تیام : شما در جواب تمامی سوالات بالا نظرات هانی را دیدید اما بعضی از دوستان نظر من را خواسته بودند ؟ به نظر من این صحفه از وب کاملا شخصی هست و به هیچ کس مربوط نمیشود ، از شما هم خواهش میکنم زیاد حد دیگه کاسه داغ تر از آش نشید که مجبور بشم این صحفه را قفل کنم

                                                                                                  با تشکر مدیریت وب سایت

 سلام

خیلی خیلی خوشحالم کردی با این نظر که گذاشتی شاید باورت نشه ولی خیلی ناراحت بودم بعد از اون که 13 نظرت را دیدم نتوستم تحمل کنم و نیام باهات حرف بزنم نمیدونم اون نامرد بوی از مردونگی ، ادم برده یا نه ولی افسوس میخورم که نمیتونم حتی اگر یک درصد میتونستم بیام پیداش کنم باور کن کاری میکردم بیاد ازت معذرت خواهی کنه

نمیدونم چطور بگم که به احساسات لطیف هانی بر نخوره اما غم هانی غم تیام هست وقتی تیام میتونه یک درصد خوشحالت کنه تو پوست خودش نمیگنجه الانم نمیدونه چطور بگه فقط یک شاخه گل تقدیمت میکنه :

 

 

 

 

چقدر خواب ببینم که مال من شده ای

 

 

و شاه بیت غزل های لال من شده ای

 چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض

 

 

جواب حسرت این چند سال من شده ای

 چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟

 

 

تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای

چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم

 

 

خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای

هنوز نذر شب جمعه های من اینست

 

 

که اتفاق بیفتد حلال من شده ای

که اتفاق بیفتد کنارتان هستم

 

 

برای وسعت پرواز بال من شده ای

میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق

 

 

تو شاعرانه ترین احتمال من شده ای

مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست

عجیب خواب قشنگی ست مال من شده ای

من بعد از اخرین پیامی که برات ارسال کردم منتظر جوابت بودم که ندادی من پیام دادم منتظرت بای بودم :

اگه کاری نداشتم مثل دعفهی قبل که چیزی که توی دلم بود بهت گفتم منتظر جوابت می ایستادم حتی تا صبح اما من باید میرفتم مادربزرگم داشت پشت سر هم به من زنگ میزد مامانم اومد بالای سرم مجبور شدم پنجره را ببندم . تا حالا که باهم بودیم من تا حالا قهر کردم ؟؟؟؟؟؟؟ از چیزی که متنفرم قهر هست ، دیگه این را نگو

من تو را میشناسم اخلاق ، رفتار و .... به خاطر همین گفتم تو با بقیه فرق میکنی ، از اینکه همیشه صحبتمون نصفه قطع میشد یا وقت نداشتم قشنگ باهم حرف بزنیم خسته شده بودم این نظریه را تو فکرم خطور بعدم من نگفتم این کار را انجام بدیم فقط داشتم تو ذهن خودم این را مرور میکردم من خودم اصلا تا حالا از وی چت یا نمیدونم همون که خودت گفتی وایبر یا وایپر استفاده نکردم اصلا نمیدونم چطوری هست !!؟ چه جور برنامه ای دارن ؟! من فکر میکردم تو را میشناسم الان که دقیق فکر میکنم میبینم اشتباه میکردم اون هانی که من میشناختم هیچ وقت عصبانی نمیشد هیچ وقت ... بیخیال ( من دیگه عادت کردم هر وقتم که گناهکار نیستم باید معذرت خواهی کنم )

بابت نظرت در مورد وبلاگم هم ممنون

 سلام ، نظرت را دیدم ممنون

جواب سوال : مگه تنها کسانی هستند که خانواده ندارند !! مگر تنهااااااایی کاری به خانواده داره 

میام تو روم بهت میگم اینجا نمیشه اما شانس من امروز مهمانی دعوت هستیم تلاش میکنم زود برگردم ولی اگه نشد فردا شب بیا اگه میتونی 

 سلام ، امشب دلم برات خیلی تنگ شده نمیدونم چرا ناگهان احساس تنهایی کردم ، گفتم بیام برات چند نظر بزارم بلکه یه ذره اروم بشم ...

 سلامممممممم

دو هفته ی فکر کنم هست با هم حرف نزدیم خیلی خسته ، نگران ، بی حوصله هستم 

لحظه شماری میکنم برای دیدنت اما نمیدونم چرا نمیشه !!

من که گفته بودم دوشنبه همان منظورم ساعت 10 شب خودمون بود اما بعد که اومدم دیدم رفتی ....

اعصابم ریخت بهم اصلا نتونستم برات اپ بزارم

بعد که دقت کردم دیدم تقصیر خودم هست گفته بودم دوشنبه غروب شما هم فکردی غروب را میگم ...

تقصیر خودم هست نمیدونم چطوری اما معذرت میخوام همین 

من منتظرت هستم هر وقت خودت بگی ؟؟ هر روز و هر ساعتی کی بگی 

هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانی من هنوز فراموشت نکردم و نمیکنم منتظرت هستم تا هر وقت بگی

سلاممممممممممممممممممم هانی جان

شرمنده هستم به خدا این چند وقت بدجور گیر افتدم اما الان اومدم که با هم حرف بزنیم اما نیستی اگه نیومدی یا وقتی اومدی نبودم قرار ما فردا شب شب سه شنبه (دوشنبه غروب ) منتظرم یا هر وقت میتونی برام نظر بزار